گروهخوانی
گروهخوانی باشگاه پنج صبحی ها

جملات برگزیده از گروهخوانی کتاب باشگاه پنج صبحی ها

نام کتاب: باشگاه پنج صبحی‌ها

نام نویسنده: رابین شارما

ترجمه: رضا اسکندری آذر

نام اصلی کتاب: The 5AM Club

نشر: نون

۳۴۴ صفحه

چاپ ۲۱،‌ سال ۹۹

این کتاب هم جزء کتاب‌هایی هست که تو گروهخوانی دوره قبلمون رای آورد و قرار شد که باهم بخونیمش. خدا رو شکر خیلیم طرفدار داشت و این بار تعدادمون دو برابر دفعه پبش شد برای گروهخوانی توسعه فردیمون:). خلاصه که احتمالا ۷ هفته درگیر این کتاب هستیم و از تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۰ که شروع شد تا ۲۲ تیر با این کتاب و همراهان خوبم همخوانی خواهیم کرد.

خوب خوب. این مقدمه شروع کتاب بود و امروز این کتاب تمام شد. شاید تکراری بود خیلی از مفاهیمش و داستانش هم راستش برای من چندان جذاب نبود، اما آخرای کتاب ۱۱ شعار آورده شده بود که به نظرم اونجا نقطه عطف این کتاب بود. در کل نمیدونم چرا خلاصه این کتاب اینهمه شد!! اما مشخصه که برای من در زمان انتخاب جذاب بودن:) بخونین و دوستش داشتین و خوب بود با دیگران به اشتراک بذارین که شاید یک کتاب خوب بیشتر خونده بشه.

جملات برگزیده کتاب باشگاه پنج صبحی‌ها

بخش اول: صفحه ۱ تا ۵۰

نیچه: آنان که می‌رقصند به چشم آنان که نوای موسیقی را نمی‌شنوند دیوانگان‌اند.

فصل ۱: اقدام خطرناک

فصل ۲: فلسفه‌ای روزانه برای تبدیل‌شدن به یک اسطوره

آین رند: اجازه نده آتش درونت ذره‌ذره در مرداب ناامیدکننده زمزمه‌هایی که به تو می‌گویند «هنوز نه» یا «اصلا ممکن نیست» خاموش شود. اجازه نده قهرمان درونت به خاطر سرخوردگی از زندگی‌ای که سزاوارش بودی و هرگز به آن نرسیدی تباه شود. دنیایی را که آرزویش داری، می‌توانی برنده شوی. آن دنیا وجود دارد. واقعی است. ممکن است. مال تو است.

زندگی کوتاه‌تر از اونه که از استعدادهاتون استفاده نکنید. شما با فرصت و البته مسئولیتی برای تبدیل‌شدن به یک اسطوره به دنیا اومدید. شما خلق شدید تا پروژه‌هایی در سطح شاهکار اجرا کنید. وجود شما طوری طراحی شده که به دنبال حرفه‌های فوق مهم بروید. شما خلق شدید برای اینکه به عنوان نیروی خیر روی این سیاره کوچک ایفای نقش کنید.

ضروریه که دیگه یه زامبی سایبری نباشید که بی‌وقفه به وسایل دیجیتال جذب میشه.

تمام مردان و زنان بزرگ دنیا اهل «بخشیدن» بودن نه «گرفتن».

بهتون توصیه می‌کنم زندگی خصوصی‌ای بر پایه اخلاقیات و سرشار از زیبایی‌های حیرت‌آور برای خودتون ایجاد کنید و وقتی پای محافظت از آرامش درونتون درمیونه، تحت هیچ شرایطی تسلیم نشید.

محدودیت فقط یک ذهنیته که تعداد زیادی از افراد خوب جامعه روزانه با اون درگیرن و این ذهنیت اونقدر براشون تکرار میشه که درنهایت به واقعیت زندگی‌شون تبدیل میشه.

باید به خاطر داشته باشین که بهانه‌هاتون گمراه‌کننده، ترس‌هاتون دروغ و شک‌هاتون دزدن.

صرفنظر از اینکه در کجای مسیر زندگی قرار دارید، اجازه ندید رنج ناشی از گذشته ناقص‌تون مانع شکوه آینده افسانه‌ایتون بشه.

اگر حس می‌کنید زندگی‌تون به گند کشیده شده، دلیلش فقط اینه که ترس‌هاتون کمی از ایمان‌تون قوی‌ترن. شما با تمرین می‌تونین ولوم صدای ترسان درونتون رو کم کنین و صدای وجه فاتح وجودتون را بالا ببرین.

حقیقت اینه که تمام چالش‌هایی که در زندگی تجربه کردید، تمام آدم‌های مسمومی که باهاشون رودررو شدید و تمام آزمایش‌هایی که پشت سر گذاشتید برای آماده‌سازی و تبدیل‌کردن شما به شخصیت حال حاضرتون بوده. هیچ‌چیز تصادفی نیست. هیچ چیز هم به هدر نرفته.

کوچک‌ترین اقدامات در مقایسه با عظیم‌ترین ایده‌ها بزرگترن و اگر تبدیل شدن به فردی شگفت‌انگیز و ساختن یک زندگی افسانه‌ای کار راحتی بود الان همه از ان برخوردار بودن.

به اعتقاد من گمراهی ناشی از رضایت از عملکرد خویشتن و زندگی‌کردن در دایره راحتی در نهایت امر، صدمرتبه بی‌رحمانه‌تر از اینه که با تمام قوا برای رسیدن به رویاهای روشنتون تلاش کنید.

ما جامعه و فرهنگی متشکل از افراد نرم و ضعیف و ظریف رو تشکیل دادیم که نمی‌تونن روی قول‌هاشون بمونن، تعهداتشون رو رها می‌کنن و به محض ظاهر شدن کوچک‌ترین موانع از رویاهاشون دست می‌کشن.

رنجی که در مسیر جامه عمل پوشوندن به قدرت‌های خاصتون، قدرتمندترین توانایی‌هاتون و الهام‌بخش‌ترین بلندپروازی‌هاتون متحمل می‌شید یکی از بزرگ‌ترین منابع ارضای روحی انسانه.

کلید اصلی خوشبختی و آرامش درونی اینه که بدونید تمام تلاشتون رو برای رسیدن به نتایج دلخواهتون انجام دادید و با اشتیاق تمام از جسارتتون مایه گذاشتید تا به بهترین نسخه خودتون تبدیل بشید.

تبدیل‌شدن به اسطوره هیچ‌وقت کار راحتی نیست. اما شخصا اون سفر دشوار رو به غم ناشی از گیرکردن در روال پیش‌پاافتاده‌ای که بسیاری از قهرمان‌های بالقوه دائما باهاش درگیرن ترجیح می‌دم.

جایی که قلمروی راحتی شما به پایان می‌رسه، دقیقا همون نقطه‌ایه که بزرگ‌ترین فرصت‌های زندگی‌تون قرار دارن.

 

فصل ۳: برخوردی غیرمنتظره با یک غریبه عجیب

وارن بافت: ثروتمندها روی زمان سرمایه‌گذاری می‌کنن و فقرا روی پول.

پیکاسو: شما باید قواعد رو مثل یک حرفه‌ای بدونید تا بتونید مثل یک هنرمند اونها رو در هم بشکنید.

وقتی قدرت عشق به عشق به قدرت غلبه کند، جهان به آرامش خواهد رسید.

اعتبار از آن کسی است که درون گود قدم گذاشته، کسی که صورتش از خاک، عرق و خون معیوب شده، کسی که دلیرانه تلاش می‌کند، کسی که خطا می‌کند، کسی که بارها و بارها کم می‌آورد چون هیچ تلاشی بدون خطا و کاستی نیست. آنکه عملا برای انجام کار تلاش می‌کند، آن که شور و اشتیاق و فداکاری عظیم را می‌شناسد، آن که خودش را وقف آرمانی ارزشمند می‌کند، حتی اگر شکست بخورد، حداقل در حالی شکست خورده که شهامت به خرج داده، بنابراین جایگاهش هرگز با افراد سرد و بزدلی که نه پیروزی را می‌شناسند و نه شکست را، یکی نیست.

لحظه‌ای که بیش از هر زمان دیگری حس می‌کنید باید تسلیم شوید، دقیقا همان لحظه‌ای است که باید انگیزه لازم برای یک هل دیگر درون خود را پیدا کنید.

 

فصل ۴: رها کردن حد متوسط و هرآنچه معمولی است

لوئیس کارول: راستش بعضی روزها تا قبل از صبحانه به شش چیز مختلف باور پیدا می‌کنم.

یاد گرفتم خیلی اهمیت داره هرجا که می‌رم بالاترین کیفیت رو طلب کنم.

فقط خودم رو با افرادی محصور می‌کنم که اشتیاقم رو خوراک میدن، آرامشم رو بیشتر می‌کنن و شوق و ذوقم رو برای تبدیل شدن به یک انسان بهتر افزایش می‌دن. زندگی ارزشش بیشتر از اونه که بخوای با افرادی سر کنی که درکت نمی‌کنن، باهاشون ارتباط حسی برقرار نمی‌کنی، ارزش‌هاشون با تو فرق داره و استانداردهاشون از تو پایینتره: کسانی که ساختار ذهنی، احساسی، سلامتی و روحی متفاوتی با تو دارن.

دلیل اصلی برای بودن توی این بازی اینه که برای جامعه مفید باشی. تمرکز اصلی من در کسب‌وکار، خدمت‌رسانیه.

کنترل صبحت را به دست بگیر تا زندگی‌ات رو ارتقا بدی.

بزرگ‌سال‌ها در واقع بچه‌هایی‌ان که رو به زوال رفتن.

نباید در دنیای آدم‌بزرگ‌ها با حس‌های کمبود، بی‌اشتیاقی و محدودیت‌هاش زندگی کنید.

درد دریه که به ژرفا باز میشه.

تراژدی ذات ما رو تصفیه می‌کنه. لایه‌های دروغین، ترس‌ها و گستاخی‌های ما رو که همگی از منیت آب می‌خورن، می‌سوزونه. ما رو برمی‌گردونه به نبوغ و ذکاوتمون البته اگر شهامت واردشدن به چیزی رو که مایه رنج شماست داشته باشید.

اعتقادنامه جنگجویان: هرکس حین تمرین بیشتر ازش عرق بریزه، در میدان نبرد کمتر ازش خون می‌ریزه.

پیروزی در ابتدای روز آغاز میشه و اولین ساعات روز زمانیه که قهرمان‌ها ساخته میشن…علیه ضعف اعلام جنگ کنید و کارزاری علیه ترس راه بیندازید. اگر ترتیب کار ابتدای روزتون رو بدین خود روز ترتیب کار باقی‌اش را میده.

نتایج عالی و عظیم، کمتر به واسطه خصوصیات وراثتی و بیشتر به واسطه عادات روزانه به دست می‌آن و مراسم صبحگاهی شما ضروری‌ترین بخش از این عاداته که باید تحت قاعده دربیاد و بعد حالت خودکار به خودش بگیره.

آیزاک آسیموف: «به نظر من خودآموزی تنها نوع آموزش موجوده.»

در این عصر، اغلب ما ارزشمندترین ساعاتمون رو سرگرم سرگرم‌بودنیم در حالیکه از زندگی واقعی غافل موندیم و این روش زندگی فرمولیه برای اینکه در فرجام کار دل‌شکسته بمونیم.

کار یه رهبر اینه که به افراد بی‌باور کمک کنه رویاهاشون رو با آغوش باز باور کنن، به افراد بی‌قدرت کمک کنه به ضعفشون غلبه کنن و به افراد بی‌امید کمک کنه ایمان رو در خودشون ایجاد کنن.

تولستوی: «همه به تغییردادن دنیا فکر می‌کنند اما هیچ‌کس به تغییردادن خودش فکر نمی‌کند.»

یک روزنامه‌نگار موفق: «تراژدی زندگی مرگ نیست، بلکه مردن از درون است، آن هم در حالیکه هنوز زنده‌ایم.»

جان لنون: «همه‌چیز در آخر درست خواهد شد و اگر هنوز درست نشده است معنایش این است که هنوز به آخر نرسیده.»

بهای درد و دشواری رشد خیلی کمتر از بهای نابودکننده افسوسه.

(در نیمه دوم زندگی) ما متوجه می‌شیم که قراره روزی بمیریم. آنچه واقعا اهمیت داره جلوی چشممون وضوح میگیره. بیشتر اهل غور و تفکر می‌شیم. کم‌کم به این فکر می‌افتیم که آیا از استعدادهامون درست استفاده کردیم، آیا به ارزش‌هامون وفادار بودیم، آیا به اون طریقی که به نظرمون درست میاد موفق بودیم.

تمام چالش‌ها در ابتدا دشوار، در میانه راه پرهرج‌ومرج و در انتها زیبا هستند.

 

بخش دوم: صفحه ۵۰ تا ۱۰۰

فصل ۵: ماجرایی عجیب در رابطه با به‌دست گرفتن صبح

گوته: «بخت هرکس در دستان خودش قرار دارد، مثل مجسمه‌سازی که سنگ خام را شکل می‌دهد… مهارت لازم برای تبدیل‌کردن سنگ به آنچه مطلوب ماست، باید آموخته و با توجه بسیار پرورش داده شود.»

تعهد، انضباط، شکیبایی و تلاش. اینها ارزش‌هایی‌اند که امروزه عده کمی به آنها اعتقاد دارند.

برای کسانی که تلاش نمی‌کنند، هیچ روشی جواب نخواهد داد.

باید کمتر حرف بزنیم و بیشتر کار انجام بدیم.

یاد می‌گیرید که به طور مرتب صبح‌زود بیدار بشید-بنابراین تا رسیدن ظهر اونقدر کار انجام می‌دید که خیلی از مردم ظرف یک هفته انجام میدن.

آنهایی که بار حسی سنگین‌تری نسبت به اغلب افراد با خود حمل می‌کنند، گاهی فکر می‌کنند دچار نفرینی شده‌اند، اما در حقیقت به آنها موهبتی عطا شده است؛ موهبتی که انها را قادر می‌سازد چیزهایی را حس کنند که دیگران از قلم می‌اندازند.

تولستوی: «تنها کسانی که قادر به عشق‌ورزیدن با تمام وجودند می‌توانند از غم‌های سترگ رنج ببرند.»

تنها وقتی که از همهمه‌ها و مسائل رنج‌آور فرار می‌کنی و در سکوت و آرامش قرار می‌گیری، به یاد میاری که حقیقتا مقدر شده که چه کسی باشی. به زندگی بله بگید.

هرچه بیشتر از فرصت‌های فوق‌العاده‌ای استفاده کنید که به ظاهر بر اساس تصادف در مسیرتون ظاهر میشن، جادوی بیشتری در زندگی‌تون پدیدار میشه. نمیشه بازی‌ای رو که اصلا شروع نکردید، برنده بشید.

هرگز کار رو به خاطر پول انجام ندیم، بلکه مثل یک راهبر و انسان واقعی، کار رو به خاطر معنایی انجام بدیم که به زندگی دیگران می‌بخشه و همینطور به خاطر فرصتی که برای رشد مردم ایجاد می‌کنه و به خاطر تلاش برای رسوندن دنیا به تعالی.

ما وقتی با راننده تاکسی و باقی افرادی که نمی‌شناسیم حرف می‌زنیم، خیلی صادق میشیم نه؟

چارلز بوکوفسکی: «بعضی‌ها هیچ‌وقت دیوانه نمی‌شوند و آه که چه زندگی وحشتناکی دارند.»

مارتین لوترکینگ: «همه می‌توانند به عظمت برسند، چون همه می‌توانند به بشریت خدمت کنند. برای خدمت‌رسانی نیازی نیست مدرک دانشگاهی داشته باشید، درباره ارسطو و افلاطون بدانید و … تنها به قلبی پر از رحمت نیاز دارید. روحی که از عشق به وجود آمده باشد.

شادی و لذت رو در زندگی دیگران افزایش بده تا خودت شادی و لذت بیشتری در زندگی ببینی. وضعیت ابنای بشر رو ارتقا بده تا وضعیت خودت به طور طبیعی ارتقا پیدا کنه. موفقیت چیز خوبیه اما معنا خیلی بهتره. سخاوت خصیصه تمام مردان و زنان بزرگیه که دنیای ما رو ارتقا دادن.

تنها چیزی که در آخرین روز حضورتون روی زمین خدا اهمیت داره قابلیت‌هاییه که استفاده کردید، رشادت‌هاییه که از خودتون نشون دادید و زندگی‌هاییه که با مرحمت خودتون لمس کردین.

 

فصل ۶: پرواز به قله‌های بهره‌وری، مهارت و شکست‌ناپذیری

استیو جابز: «عمر شما محدود است، بنابراین آن را با تلاش برای زندگی‌کردن به جای یک نفر دیگر تلف نکنید. در تله تفکر دگم غالب، یعنی زندگی‌کردن بر اساس فکر و نظر دیگران نیفتید. اجازه ندهید هیاهوی عقاید دیگران ندای درون شما را ضعیف کند و از همه مهم‌تر شهامت لازم برای پیروی از قلب و بینش خود را داشته باشید. قلب و بینشتان پیشاپیش می‌دانند که شما واقعا دلتان می‌خواهد به چه کسی تبدیل شوید.»

اپیکتتوس فیلسوف: «نه گاو و نه یک انسان جسور و شریف، یکباره به آنچه مقدر است تبدیل نمی‌شود. باید تعالیم سخت را پشت‌سر بگذارد، خودش را آماده کند و هرگز بی‌گدار به آب نزند.»

اعتیاد به عوامل حواس‌پرتی به معنای پایان بهره‌وری خلاق شماست.

توجیه و منطق خود را رها کنید و به یاد داشته باشید که ارتقای روزانه در موارد کوچک، اگر به طور مستمر انجام گیرد به مرور زمان نتایج اثرگذار دربر خواهد داشت.

هروقت خواستید تسلیم شوید، ادامه دهید. همانا پیروزی عاشق تلاش بلاانقطاع است.

فصل ۷: آماده‌سازی برای دگرگونی در بهشت آغاز می‌شود

استیون پرس‌فیلد: «کودک هیچ مشکلی برای باورکردن باورنکردنی‌ها ندارد و همینطور دیوانه و نابغه. فقط من و شما با آن مغزهای بزرگ و قلب‌های کوچکمانیم که شک می‌کنیم، زیاد از حد فکر می‌کنیم و دچار تردید می‌شویم.»

زندگی کرم ابریشم باید به پایان برسه تا شکوه پروانه شروع به درخشیدن کنه. نسخه قدیمی تو باید بمیره تا بهترین نسخه‌ات متولد بشه.

جریان زندگی اقدامات مثبت رو پاداش میده و تردید رو مجازات می‌کنه.

بر این باورم که متواضع‌ترین‌ها، عظیم‌ترین‌هان. راهبران واقعی به حدی از خود مطمئن‌ان که ماموریتشون در زندگی کمک به رشد دیگرانه.

قدرت واقعی هرگز از عوامل بیرونی حاصل نمیشه.خیلی از مردم با خیلی پول، در واقع ثروتمند نیستن. درست مثل کسی که توی بانک، کلی پول زیر دستشه اما ثروتمند نیست. قدرت حقیقی و ماندگار زمانی خودش رو نشون می‌ده که شما با موهبت‌های اصلیتون ارتباط برقرار کنین و استعدادهای فراوانتون رو به عنوان انسان تشخیص میدید. وقتی کسی به قدرت حقیقی دست پیدا می‌کنه، جایگزین‌های بیرونی در مقایسه با حس ارضایی که این گنجینه به فرد میده، رنگ می‌بازن.

وزنه‌های سنگین در طول تاریخ (آدمهای بزرگ) متوجه این حقیقت هم شدن که یکی از اهداف اولیه زندگی شگفت‌انگیز، تشریک مساعی با مردمه؛ اثرگذاری روی زندگی دیگرانه؛ مفید بودنه؛ دستگیر بودنه.

رشد ورزشیه که بهترین‌ها هر روز تمرینش می‌کنن.

آموزش، مایه‌کوبی وجود در برابر شکسته.

نبوغ ذاتی زمانی خودش رو به شما عرضه می‌کنه که در حال لذت‌بردن از زندگی‌اید. ما زمانی ایده‌های متحول‌کننده رو به خودمون جذب می‌کنیم که آرام، آسوده و سرشار از لذت‌ایم.

همه می‌تونن منتقد باشن، اما مشوق بودن شهامت می‌خواد.

 

فصل ۸: روش ۵ صبح: برنامه صبحگاهی سازندگان دنیا

وقت‌شناسی خصیصه افراد خاندان سلطنتیه.

هیچ ایده‌ای جواب نمی‌دهد مگر اینکه دست به کار شوید.

اگر برای شاخص‌شدن و کسب پیروزی در زمینه حرفه‌ای‌تون جدی‌اید، محافظت‌کردن خودتون از عوامل حواس‌پرتی دقیقا روشیه که باید روش کار کنید.

فاز جریان: حالیتیه که در اون سطح ادراکمون بالا میره، میزان دسترسی‌مون به ایده‌های ناب افزایش پیدا می‌کنه و مغزمون به سطح بالایی از قدرت پردازش دست پیدا می‌کنه.

یک شخص هرقدر قدرتمندتر باشه، کمتر نیاز به اعلام‌کردنش داره.

 

بخش سوم: صفحه ۱۰۰ تا ۱۵۰

فصل ۹: چهارچوبی برای نمایان‌کردن عظمت

لائو تسو: «مردان بزرگ با آنچه ذاتی است زندگی می‌کنند، با آنچه سطح است نمی‌مانند؛ آنان با واقعیت می‌مانند نه با آنچه نمایشی است.»

نقطه آغاز تحول افزایش ادراک است. هرچه بیشتر ببینی، می‌توانی بیشتر محقق کنی.

درجه کاری که شما به دنیا ارائه می‌دید، معرف میزان احترامیه که برای خودتون قائلید. اون‌هایی که عزت‌نفس بینهایت برای خودشون قائلن به خودشون اجازه نمیدن که کار متوسط ارائه بدن، چون قدر و منزلتشون رو تنزل میده.

نابغه‌ها می‌دونن که این هوشمندانه‌تره که به جای هزار کار عادی، یه شاهکار خلق کنن.

(افراد سطح‌بالا) به واسطه آگاهی بالاشون، از فرصت‌های موجود برای رسیدن به عظمت هرروزه، الهام‌گرفتن، انتخاب‌های هرروزه بهتری داشتن و به نتایج بهتری رسیدن استفاده می‌کنند.

جورج اورول: «هرگاه زیبایی در پیرامون خود خلق می‌کنید، در حقیقت روح خود را از نو ابقا می‌کنید.»

واقعیت شاخص‌بودن اینه که آنچه ۹۵% افراد ازش با عنوان «رفتار وسواس‌گونه» یاد می‌کنن، از نظر ۵% ممتاز بهاییه که برای رسیدن به تعالی باید پرداخته بشه.

توده مردم اسیر تفکر مبهم و غیردقیق شدن و تفکر مبهم و غیردقیق موجب ایجاد نتایج مبهم و غیردقیق میشه.

آگاهی در حد افراد غیرحرفه‌ای هرگز به نتایج سطح بالای حرفه‌ای منتهی نمیشه.

فرمول سه مرحله‌ای موفقیت: توجه به کوچک‌ترین جزئیات و آگاهی هرروزه بیشتر، تصمیم‌های هر روزه بهتر و تعهد به ارائه عالی‌ترین عملکرد، اراده برای انجام هرچیزی که برای رسیدن به نتایج عالی لازمه.

وقتی صحبت به تعالی می‌رسه، جزئیات دارای اهمیت‌ان.

آمده‌ای در قمار                 کیسه پر زر بیار

ور نه برو از کنار                غصه و زحمت ببر

وجه تاریک نبوغ: اساسا هر موهبت انسانی یک عیب هم با خودش داره و همون خصوصیتی که فرد رو در یک زمینه خاص می‌کنه، باعث میشه در زمینه دیگه نتونه جاگیر شه.

در سطح عادی رقابت بسیار زیاده اما در سطح فراعادی تقریبا هیچ رقابتی وجود نداره.

رشدکردن به عنوان یک حرفه‌ای و یک انسان ممکنه کار دشواری باشه، در عین‌حال زیباترین کاریه که انسان میتونه انجامش بده.

شما وقتی زنده‌تر از همیشه‌اید که قلبتون تندتر می‌زنه و ما وقتی بیدارتر از همیشه‌ایم که صدای فریاد ترس‌هامون از همیشه بلندتره

تمام سایه‌های عدم اطمینان در تابش گرم استمرار حل می‌شن.

 

فصل ۱۰: چهار زمینه تمرکز افراد تاریخ‌ساز

سیسرون: «زندگی‌ای که از جانب طبیعت به ما عطا شده کوتاه، اما یاد و خاطره زندگی‌ای که عالی زیسته شده است ابدی است.»

برخیز و جهد کن. تنها وقتی میخوابم که مرده باشم.

هر روز از عمرتان را که صرف کسی یا چیزی می‌کنید ممکن است آخرین روز عمرتان باشد.

تمام آنچه رو لازم هست انجام بدید تا نبوغ ذاتی‌تون رو ابراز کنید. به طریقی زندگی کنید که به نظرتون صحیحه و به معجزات کوچکی دقت کنید که هر روز نو با خودش به ارمغان می‌اورد.

کوتاهی به خرج دادن در قبال نیروی درون، درواقع بستری برای رنج ناشی از قابلیت‌های بی‌استفاده، سرخوردگی ناشی از ترس و رخوت ناشی از تعالی کشف‌نشده ایجاد می‌کنه.

چهار زمینه تمرکز افراد تاریخ‌ساز: ۱- هوش سرمایه‌سازی، ۲- رهایی از عوامل حواس‌پرتی، ۳- تمرین تعالی شخصی، ۴- غنیمت‌شمردن روزها

مایه برتری اسطوره‌ها بر افراد عادی نه استعدادهای مادرزادی‌شان بلکه مقدار قابلیتی است که آنها به سرمایه تبدیل میکنند.

آلبر کامو: «تنها راه کنار آمدن با یک دنیای غیرآزاد این است که چنان آزاد شوی که صرف وجودت نوعی طغیان باشد.»

ضرب‌المثل قدیمی: مهم اندازه سگ در مبارزه نیست، مهم اندازه مبارزه‌طلبی سگه.

رسیدن به تعالی یک فرآینده، نه یک اتفاق.

شما محاله به مدارجی بالاتر از آنچه درذهن برای خودتون متصورید برسید و این یک بینش مهمه.

پیشگویی خودمحقق‌کننده: ما الگوهای فکری رو در سنین پایین از طریق افرادی که بیشترین نفوذ رو روی ما دارن دریافت می‌کنیم و بر اساس همان‌ها هم عمل می‌کنیم. دنیای ما یک آینه است و زندگی چیزی رو به ما میده که از درون هستیم نه چیزی رو که میخوایم.

هرچه بیشتر باور ناتوانی رو برای خلق  نتایج عالی از طریق کاری که انجام میدیم بپذیریم، نه تنها اون باور در وجودمون ریشه‌دارتر میشه بلکه رفتارهای برخاسته از اون باور رو بیشتر تکرار می‌کنیم و اون به بخشی از عادات هرروزمون تبدیل میشه.

اسکندر کبیر: «من از سپاهی از شیران به رهبری یک گوسفند هراسی ندارم؛ از سپاهی از گوسفندان به رهبری یک شیر می‌هراسم.»

آرتور شوپنهاور: «اغلب افراد تصور میکنند محدودیت‌های ذهنی‌شان در واقع محدودیت‌های دنیا هستند و عده‌ای معدود اینطور فکر نمی‌کنند. به دسته دوم ملحق شوید.»

یک مشکل اونقدر پابرجا می‌مونه تا درسی رو که قراره بهتون یاد بده یاد بگیرید.

متاسفانه انسان‌ها عادت به یادآوری چیزهایی دارن که فراموش‌کردنشون عاقلانه‌تره و همینطور عادت دارن به فراموش‌کردن چیزهایی که یادآوری‌شون خردمندانه‌تره.

هیچ‌کس توانایی ما رو برای انجام امور بزرگ باور نمی‌کنه مگر اینکه اول خودمون عظمت خودمون رو باور کنیم و با تلاش خالصانه و سخت اون رو درک کنیم.

هرچه ولوم مکالمات درونی مخرب رو کمتر کنیم، بیشتر این ندای آسمونی رو می‌شنویم که ما رو به برخاستن و ابرازکردن عظیم‌ترین نبوغمون تشویق می‌کنه.

وقتی ما به قدرت حقیقی خودمون خیانت می‌کنیم، بخشی از وجودمون شروع به مردن می‌کنه.

افراد اثرگذار و تاریخ‌سازان اصیل توجهشون رو به راحتی به هرچیز و هرکسی که از راه برسه نمیدن. دسترسی بهشون راحت نیست، اهل اتلاف وقت نیستن و تمرکزشون بیشتر روی انجام کار واقعیه تا کار مصنوعی.

هربار که رای به خود والای درونتون میدید، درواقع از خوراک‌دادن به وجه ضعیفتون خودداری میکنید و به قدرت ذاتی‌تون خوراک میدید و وقتی این کار رو با استمرار مورد نیاز برای تعالی انجام می‌دید، هوش سرمایه سازی شما -که همون توانایی‌تون برای محقق‌کردن موهبت‌های مادرزادی شماست- رشد می‌کنه.

ما از لحاظ عقلانی می‌دونیم که نباید وقتمون رو روی فعالیت‌هایی که ارزششون صفره تلف کنیم اما از لحاظ احساسی نمی‌تونیم به وسوسه‌اش غلبه کنیم.

همه چیز رو ساده کنید. فقط روی چند پروژه کاری معدود تمرکز کنید تا نتایج کارتون عالی باشه.

دست از مدیریت کردن زمان بردارید و تمرکزتون رو مدیریت کنید. بدانید که مشغول‌بودن الزاما به معنای بهره‌ور بودن نیست.

هرچه به نبوغت نزدیک‌تر بشی بیشتر شاهد این خواهی بود که ترس‌هات توی کارت خرابکاری می‌کنن و این کار رو از طریق توجه به عوامل حواس‌پرتی و راههای فرار موجود انجام میده تا از تما‌م‌کردن شاهکارت جلوگیری کنه و اینجاست که تو با آگاهی از این موضوع میتونی رفتارهای خودویرانگرت رو مدیریت کنی.

تئودور روزولت: «مقایسه دزد شادی است.»

هرچه ما رویاپردازی‌هامون رو بزرگ‌تر کنیم، سریع‌تر یاد بگیریم و سطح خلاقیت، بهره‌وری و عملکردمون بالاتر بره، نوعی تقابل بین مغز باستانی (همون که میخواد همیشه در دایره امنمون بمونیم) و مغز متعالی درمی‌گیره و باهم وارد جنگ میشن. دونستن اینکه شهامت و استعدادهامون بیشتر از تصورمونه، جریان عظیمی از هیجان رو وارد قلب انسان می‌کنه.

اگر برنامه شما این باشد که به کسی کمتر از آنچه توانایی‌اش را دارید تبدیل شوید، احتمالا در تمام عمر ناشاد خواهید بود.

ما نه تنها باید توهین‌های افراد منفی‌باف و حملات منتقدانی رو که هنرمون رو درک نمی‌کنن تحمل کنیم، بلکه باید شهامتش رو داشته باشیم که زنگ‌های هشدار مغز باستانی‌مون رو که ملتمسانه ازمون میخواد برای رسیدن به عظمت اقدامی نکنیم، نادیده بگیریم.

خیلی شجاعت میخواد که وحشت ناشی از رشد شخصی و حرفه‌ای رو از درون حس کنید و با این وجود به مسیر ادامه بدید. برای تبدیل شدن به اسطوره باید در زمانیکه می‌ترسید راه رو ادامه بدید. پاداش اصلی شخصیت جدیدیه که به واسطه قدم‌گذاشتن در آتش ترس و تحمل هرم امتحان‌های لازم در مسیر تعالی از خودتون می‌سازید.

افراد بزرگ زمان زیادی رو در تنهایی صرف می‌کردن. رشد و تعالی نیازمند عزلت‌نشینیه.

آلبرت انیشتن: «تنها کسانی که خودشان را با تمام قوا و روح، وقف یک آرمان می‌کنند می‌توانند به درجه استادی برسند و به همین دلیل رسیدن به تعالی نیازمند تمام وجود فرد است.»

ساعت ۵ صبح زمان حداقل حواس‌پرتی و نهایت شکوه انسانی و آرامشه.

تنهایی و سکوت و سکون سپیده‌دم باعث ترشح پیام‌رسان‌های عصبی مثل دوپامین (امید) و سروتونین (لذت) میشه و شما به طور خودکار وارد «فاز جریان» میشین.

 

بخش چهارم: صفحه ۱۵۰ تا ۲۰۰

هرکس در تمرین بیشتر عرق بریزه، در میدان نبرد خون کمتری ازش میره.

کیفیت تمرین صبحگاهی شما میزان عملکرد روزانه تون رو تعیین میکنه.

هر هنرمند باید به طور خاص و به مدت ۱۰ سال، هر روز دو ساعت و ۴۴ دقیقه برای تمرین مهارت موردنظرش وقت اختصاص بده.

باید برای هر مهارتی که دلمون میخواد درش به سطوح جهانی برسیم، خودمون رو وقف کنیم.

هرکاری که در دنیای بیرونتون انجام میدید پیامد مطلق چیزیه که در درونتون اتفاق می‌افته.

باید امپراتوری‌های درونی در حد تعالی ساخته بشن تا شما بتونید امپراتوری‌های بیرونی رو ببینید و ثروت شما همیشه متناسب با بی‌باکی‌تون خواهد بود.

میزان اثرگذاری شما روی دنیا دقیقا انعکاس شکوه، اصالت، زنده‌دلی و درخششیه که از درون بهش دسترسی پیدا کردید.

اگر شما به توانایی‌ خودتون برای محقق کردن بلندپروازی‌هاتون ایمان نداشته باشید، هرگز بهشون دست پیدا نخواهید کرد.

برای تجربه امپراتوری‌ها در دنیای بیرونی‌تون ابتدا باید امپراتوری‌های درونی رو خلق کنید.

گاندی: «تنها شیاطین موجود در دنیا شیاطین ساکن در قلب‌هایمان‌اند. آنجا همان جایی است که باید با آنها جنگید.»

بازی عظمت یه بازی درونیه.

چهار امپراتوری درونی وجود داره  که قبل از بالااومدن خورشید، باید تمرین بدیم، پرورش بدیم و به تکرار روشون کار کنیم: چهارچوب ذهنی، قلبی (احساسی)، سلامتی و روحی (معنوی).

تعهد پاره وقت همیشه نتایج پاره وقت به دنبال خواهد داشت.

گذشته جاییه که باید ازش درس بگیری، نه خانه‌ای که درونش زندگی کنی.

دیدگاه تو نسبت به دنیا، عملکردت رو در اون تعیین می‌کنه

چارلز بوکوفسکی: «اینقدر اصرار به پاک‌کردن ذهنتان نداشته باشید…درعوض قلبتان را پاک کنید.»

چطور ممکنه بتونی شاهکارهای عالی خلق کنی و نتایج حیرت‌آور به وجود بیاری اگر احساسات مسموم در حال پایین‌کشیدنت باشن؟

فروید: «احساسات سرکوب‌شده هرگز نمی‌میرند. آنها زنده به گور شده‌اند و بعدها به صورت کریه‌تر به سراغ ما خواهند آمد.»

کریستوفر مارلو، شاعر انگلیسی: «هیچ پدیده زیبایی وجود ندارد که بخش‌های عجیب و غریبی در خود نداشته باشد.»

تزلزل، باور کمبود، خودخواهی و ناشادی همه فرزندان ترس‌اند. این خصوصیت‌ها به شما آموخته شدن و مطمئنا جز ذات طبیعی شما نیستند.

روش‌هایی برای ارتقای روحی خودتون: پرورش اندیشه‌های پرامید درباره زیباترین نسخه خودتون، بدون درنظرآوردن ایرادات شخصی‌تون؛ با تامل و تعمق درباره اینکه چطور قصد دارید روزتون رو بگذرونید؛ با اندیشه متفکرانه به کوتاه‌بودن عمر و ناگهانی‌بودن مرگ و با تعمق درباره موهبت‌هایی که قصد دارید برای زیباترکردن این دنیا با وجودتون بهش تقدیم کنید.

یادتون باشه که هریک از روزهای ارزشمند عمر شما، نسخه مینیاتوری کل زندگیتونه چون شما برای ساختن زندگی‌تون، روزها رو یک‌به‌یک زندگی می‌کنید.

استمرار کلید رسیدن به تعالیه.

جان کیتس، شاعر: «ای کاش ما پروانه بودیم و تنها سه روز تابستان عمر می‌کردیم، سه روزی که وجودم را در کنار تو با لذتی بیشتر از پنجاه سال عمر معمولی پر می‌کردم.»

فصل ۱۱: هدایت کشتی زندگی در امواج خروشان روزگار

هلن کلر: «بهترین و زیباترین چیزها در این دنیا را نمی‌توان دید یا شنید، بلکه باید با قلب احساس کرد.»

(حال می‌توانم) با معیارهای دیگری کیفیت زندگی‌ام را بسنجم؛ مثلا با اتصالم به قدرت ذاتی‌ام، با نزدیکی‌ام به اصالتم و با سرزندگی و سلامتی‌ام و همینطور با مقدار شادی‌ام. این دیدگاه خیلی بهتری به موفقیته.

غالب اوقات یک نمونه بد خیلی بهتر از یک نمونه خوب به ما یاد می‌دهد دلمان می‌خواهد به چه کسی تبدیل شویم.

دیل کارنگی: «یکی از غم‌انگیزترین چیزهایی که درباره ذات بشر می‌دانم این است که همه ما زندگی‌کردن را به تعویق می‌اندازیم. همه ما رویای باغ رزی را در افق داریم به جای آنکه از تماشای رزهایی لذت ببریم که همین امروز بیرون پنجره خانه‌مان باز شده‌اند.»

 

فصل ۱۲: اعضای باشگاه پنج صبحی‌ها، تشریفات عادی‌سازی را کشف می‌کنند

محمدعلی کلی: «از تک‌تک دقایق تمرین متنفر بودم اما با خودم گفتم: جا نزن! الان رنج بکش و باقی عمرت را مثل یک قهرمان زندگی کن.»

چیزی که بهترین‌ها رو بهترین می‌کنه نه خصوصیات ژنتیکی بلکه عادات اون‌هاست، میزان تعهد، انضباط، انعطاف‌پذیری و پشتکار اونها..

آلبرت انیشتن: «افراد دارای روح بزرگ همیشه با مخالفت‌های خشن از سوی افراد دارای ذهن متوسط رودررو شده‌اند. ذهن متوسط از درک انسانی که از تعظیم کورکورانه در برابر تعصبات سنتی سرباززده و در عوض تصمیم می‌گیرد با شهامت و صداقت عقیده خودش را ابراز کند عاجز است.»

درست در لحظه رویارویی با ژرف‌ترین ضعف‌هایتان است که فرصت شکل‌دادن به بزرگ‌ترین نقاط قوتتان را به دست می‌آورید. بنابراین قدرت واقعی نه از یک زندگی راحت بلکه از زندگی‌ای شامل تلاش سخت، انضباط فداکارانه و اقدام طاقت‌فرسا حاصل میشود. از ادامه‌دادن مسیر  درست در زمانیکه برای دست‌کشیدن وسوسه می‌شوید و از قدم به جلو برداشتن در زمانیکه آرزوی توقف‌کردن دارید.

انضباط فردی مثل یک عضله است.

مهار نفس در یکی از عرصه‌های زندگی باعث افزایش آن در تمام عرصه‌ها می‌شود.

سلحشوران اینگونه متولد می‌شوند: با انجام منظم آنچه دشوار اما مهم است در زمانیکه انجام آن اصلا راحت نیست.

آرزوی یک زندگی راحت را ندارم چون قدرت‌هایم در آن هیچ رشدی نمی‌کنند. زندگی چالش‌برانگیزی به من بدهید، بدین‌گونه اراده‌های آهنین و شخصیت‌های شکست‌ناپذیر ساخته می‌شوند.

تعالی یک رخداد ناگهانی نیست؛ یک فرآیند بی‌وقفه است.

تولیدکنندگان و بهره‌وران رده‌بالا انجام فعالیت‌های ارزشمند رو که افراد متوسط حس و حال انجامشون رو ندارن به عادت تبدیل می‌کنن.

اسکار وایلد: «خودت باش، باقی نقش‌ها قبلا گرفته شده است!»

کافیه مدتی از قدرت درونی‌تون غافل بشید تا دست آخر باورتون بشه که هیچ قدرتی ندارید.

اغلب افراد به جای اینکه فعال باشن  بلندپروازی‌های درونشون رو محقق کنن، حالت منفعل رو انتخاب کردن و بعد در سطوح ناخودآگاه تعدادی بهانه ساختن درباره اینکه چرا نمی‌تونن در زمینه حرفه‌ایشون راهبری کنن و قادر به خلق زندگی‌شون باشن چون از ترک کردن دایره امنشون و ایجاد اصلاحاتی که اونها رو به شکوه و جلال می‌رسونه ترس دارن.

هرچه بیشتر یک عادت تازه رو تکرار کنیم، مغزمون بیشتر با ما همکاری می‌کنه و بیشتر تکامل پیدا می‌کنه تا اون عادت رو به بخشی از شخصیتون تبدیل کنه.

نیچه: «درباره موهبت‌ها و استعدادهای مادرزادی حرف نزنید. می‌توان افراد بزرگ از هر قماشی را نام برد که استعدادهای کمی داشتند. آنها عظمت و به قول ما نبوغ را به واسطه خصیصه‌هایی به دست آوردند که هر کس بداند چه‌ها هستند دیگر لاف نخواهد زد. همه آنها جدیت خاص جماعت اهل تلاش را در خود داشتند.»

قبل از اینکه بخواهید دنیا رو ارتقا بدید باید خودتون رو دوست داشته باشید.

هنرمندان افسانه‌ای عملکرد هنرمندانه را آنقدر تمرین کرده‌اند که دیگر یادشان نمی‌آید عملکرد غیرهنرمندانه چگونه است.

 

بخش پنجم: صفحه ۲۰۰ تا ۲۵۰

بهترین راه برای نابودکردن ضعیف‌ترین وسوسه‌های خود دون‌رتبه شما و برای آزادکردن خودتون از هوس‌ها و وسوسه‌هایی که مانع تبدیل‌شدن شما به بهترین نسخه‌تون میشن، تکرار عادت جدیدیه که تلاش در تثبیت‌کردنش دارید.

هربار که روالی رو ادامه میدید، رابطه‌تون رو با خود مقتدرتون عمیق‌تر می‌کنین.

شما ازطریق کارهایی که در خلوت خودتون انجام میدید در دنیا شکست‌ناپذیر می‌شید.

حرکات درخشان در ثانیه‌های آخر یک مسابقه قهرمانی، حرکات خودکارن-یعنی حاصل ساعت‌ها تمرین و تکرار خستگی‌ناپذیر همون حرکات در جلسات تمرین.

وقتی خسته‌اید قدرت اراده‌تون در ضعیف‌ترین حالت خودش قرار داره. ما بدترین تصمیم‌ها و انتخاب‌هامون رو زمانی اتخاذ می‌کنیم که شدیدا خسته‌ایم.

برای تثبیت یک عادت جدید مرحله اول تخریب عادات قدیمیه: ۲۲ روز. با ادامه اون فاز به مرحله دوم می‌رسیم که پیاده‌سازی هست و پرهرج‌ومرجه (۲۲ روز) و در نهایت به مرحله آخر و فوق‌العاده فرآیند می‌رسید: تثبیت (۲۲ روز)

غلبه‌کردن به نیروی اولیه در شاتل فضایی و رسیدن به سرعت موردنیاز برای فرار از میدان جاذبه زمین نیاز به مقادیر معتنابهی سوخت داره اما وقتی اون مرحله رو رد می‌کنه، اینرسی حرکتی وارد عمل میشه و سفینه به حرکتش ادامه میده.

به هر قیمتی فقط ادامه بدید.

انجام کارهای حائز اهمیت چیزیه که بزرگ‌ترین افراد موفق و قهرمانان تمدن ما قدرتشون رو از اون طریق به دست آوردن.

اگر کار در ابتدا دشوار نبود دیگه تغییر واقعی و ارزشمند به حساب نمیومد.

تمام کارهایی که الان به نظرتون راحت میان، زمانی براتون دشوار بودن.

برای ارتقایافتن به سطح عظمت باید فرآیند نابودسازی ضعف‌هات رو پشت‌سر بذاری.

توهم امنیت اغلب اوقات خیلی مهلک‌تر از برخاستن و رفتن به سوی تعالی فردیه.

هدف اصلی حیات رشد‌کردنه، یعنی خودت رو به طور مستمر تحت‌فشار قرار بدی تا قابلیت‌های بیشتری از تو نمود پیدا کنه.

برای یک برنده، قله هر کوه پایه کوه بعدیه! پیاده‌سازی یک عادت جدید عالی فرصتی شاخص ایجاد می‌کنه برای شروع عادت بعدی.

روش بازی افراد حرفه‌ای اینه: پیاده‌سازی یک عادت از پی پیاد‌ه‌سازی یک عادت دیگه.

تعالی نیازمند شکیباییه و نبوغ نیازمند زمان.

ما باید این دنیا رو به جایی بهتر، سالم‌تر، امن‌تر و پرعشق‌تر تبدیل کنیم.

آنهایی که به دیگران آسیب می‌رسانند از درون از خودشان متنفرند.

مایا انجلو، شاعر: «آرزویم برای تو این است که ادامه دهی. به بودن آنچه هستی ادامه دهی و این دنیای بدذات را با مهربانی‌هایت شگفت‌زده کنی.»

برای ماندگارکردن یک عادت، هرگز آن را به تنهایی پیاده‌سازی نکنید.

آموزگار با یاددادن مطلب، بیشتر از همه یاد می‌گیرد.

درست زمانی که حس می‌کنید می‌خواهید جا بزنید، باید به پیشروی ادامه دهید.

جرالد سایکس، نویسنده و فیلسوف: «هر موفقیت ماندگاری ضرورتا نیازمند سال‌ها شاگردی متواضعانه و گوشه‌نشینی از جامعه است.»

هرگز با باقی‌موندن در رختخواب نرمی که براتون مثل آرام‌بخش عمل میکنه به قدرت‌هایی که در درونتون دارید خیانت نکنید.

 

فصل ۱۳: اعضای باشگاه پنج‌صبحی‌ها فرمول ۲۰/۲۰/۲۰ را می‌آموزند

گاهی وقت‌ها و در واقع اغلب اوقات روابط رمانتیک قوی باعث روآمدن دردهای ریشه‌دار می‌شوند.

خلیل جبران در کتاب پیامبر نوشت: «وقتی عشق تو را به سوی خود می‌خواند، به دنبالش برو، با آنکه مسیری سخت و پرشیب دارد؛ با آنکه شمشیرهای نهفته در بال‌هایش ممکن است زخمی‌ات کنند؛ با آنکه صدایش ممکن است رؤیاهایت را در هم بشکند، همان‌گونه که باد شمالی باغ را ویران می کند. عشق تمام این کارها را با تو می‌کند تا از رازهای قلبت باخبر شوی.»

روش آغاز‌کردن روز به شکل عظیمی روی روش پایان‌گرفتنش تاثیر داره.

همیشه تشنه باشید. ذهنیت یادگیری مستمر داشته باشید. چون هیچ‌چیز نمی‌تونه مثل موفقیت به شکست برسه.

پشت‌گوش‌اندازی عملیه که از نفرت به خویشتن نشئت می‌گیره.

عادت مخرب شکستن تعهداتی که به خودت میدی رو رها کن.

ما همیشه به طریقی عمل می‌کنیم که با دیدگاهمون نسبت به خودمون در یک راستا قرار داره و به این ترتیب طرز فکر ما نتایج ما رو رقم می‌زنه و هرچه کمتر برای خودمون و قدرت‌هامون ارزش قائل باشیم، به قدرت کمتری دسترسی پیدا می‌کنیم.

سخت‌تر تمرین کن تا بیشتر عمر کنی. اگر سینه قبرستون خوابیده باشید نمیتونید کنترل بازی رو به دست بگیرید و دنیا رو تغییر بدید.

۲۰ دقیقه اول: تمرین بدنی شدید، ۲۰ دقیقه دوم: آرامش عمیق، ۲۰ دقیقه سوم: کاری برای توسعه مهارت‌های فردی و شغلی‌تون انجام بدین.

بسیاری از نوابغ معروف عادت داشتن ساعت‌ها در تنهایی بنشینن، در حالیکه هیچ‌چیز غیر از یک برگه کاغذ و خودکار برای ثبت بینش‌هایی که روی صفحه تخیلاتشون ظاهر می‌شد کنار دستشون نداشتن.

مارک تواین: «بیست سال بعد بابت کارهایی که نکرده‌ای بیشتر افسوس می‌خوری تا بابت کارهایی که کرده‌ای. بنابراین روحیه تسلیم‌پذیری را کنار بگذار. از حاشیه امنت بیرون بیا. جست‌وجو کن. بگرد. رویاپردازی کن. کشف کن.»

در این مورد، کلید مسئله اینه که فقط بنویسید. زیاد فکر نکنید. خیلی ساده تعهداتتون رو ثبت کنید و با فهرست کردن چیزهای خوبی که در حال حاضر در زندگی دارید، حس شکرگزاری‌تون رو فعال کنید. لطفا از سررسیدتون به عنوان جایی برای پردازش سرخوردگی‌ها، نومیدی‌ها و آزردگی‌های درون قلبتون و رها کردنشون استفاده کنید. اینکه با نوشتن دردهای سرکوب شده، چطور می‌تونید احساسات مسموم و منفی رو از سیستمتون رها و حداکثر خلاقیت، سرزندگی و عملکرد بی همتاتون رو ازاد کنید، دست کمی از معجزه نداره.»

برای درمان‌کردن احساسات باید اونها رو حس کنیم. باید اونها رو نام ببریم تا رهاشون کنیم. انرژی‌های تاریک ناشی از سختی‌های زندگی را مکتوب کنید تا حل بشن.

احساسات گیرکرده مسموم روی موهبت‌ها، استعدادها و خرد والای شما رو می‌پوشونن.

وقتی ما از حس‌کردن احساساتمون پرهیز می‌کنیم راه دسترسی رو به نسخه قوی خودمون مسدود می‌کنیم و حقایق زندگی رو فراموش می‌کنیم. شما برای درمان یک زخم باید اون رو ببینید.

زندگی کردن در گذشته انرژی زیادی رو از بسیاری از افراد تلف میکنه. به همین دلیله که بهره‌وری اغلب افراد اینقدر پایینه.

برای دوبرابر کردن درآمد و میزان اثرگذاری‌تون باید سرمایه‌گذاریتون رو در دو بخش اصلی تعالی شخصی و قابلیت‌های حرفه‌ای سه‌برابر کنید. ببنید چطور می‌تونید برای صنعت و همینطور جامعه مفیدتر باشید.

شما در زندگی چیزها رو بر اساس کسی که هستید جذب میکنید نه بر اساس چیزی که می‌خواهید. خواسته‌های شخصی بدون رشد شخصیتی مثل اینه که رویای داشتن باغچه زیبایی رو داشته باشید، اما هیچ بذری نکارید.

 

بخش ششم: صفحه ۲۵۰ تا ۳۰۰

فصل ۱۴: اعضای باشگاه پنج‌صبحی‌ها ضرورت خواب را درک می‌کنند

یکی از دلایل اصلی مرگ زودرس، نداشتن خواب کافیه.

نه تنها تحت قاعده درآوردن اولین ساعت روز بلکه مدیریت آخرین ساعت شبتون هم اهمیت داره.

وقتی ما به اندازه کافی نمی‌خوابیم، نه تنها سحرخیزی بسیار دشوار میشه بلکه تعداد زیادی از مسائل مخرب دیگه بهره‌وری‌تون رو با اخلال مواجه می‌کنه و عملکردتون رو از طریق کاهش سطح شادی و فرسودن سلامتی به حداقل می‌رسونن.

مطابق با تحقیقات نه تنها کمبود خواب باعث مرگ زودرس افراد میشه،بلکه زیادخوابیدن در حد نه ساعت و بیشتر هم عمر انسان رو کوتاه میکنه.

گاندی: «اگر ما می‌توانستیم خودمان را تغییر بدهیم، گرایشات تمام دنیا تغییر می‌کرد. وقتی یک انسان ذات خود را تغییر می‌دهد، نگرش دنیا نسبت به او نیز تغییر می‌کند. نیاز نیست منتظر بمانیم و ببینیم دیگران چه می‌کنند.

یک زندگی حیرت‌انگیز روزبه‌روز و قدم‌به‌قدم ساخته میشه.

پیروزی‌های کوچک هرروزه و بهینه‌سازی‌های اندک، مطمئن‌ترین راه برای رسیدن به یک زندگی پرافتخاره.

 

فصل ۱۵: اعضای باشگاه پنج‌صبحی‌ها درباره ده تاکتیک نوبغ مادام‌العمر آموزش می‌بینند.

میکل آنژ: «اگر می‌دانستید رسیدن به آن نیازمند چقدر تلاش است، نامش را نبوغ نمی‌گذاشتید.»

زیباترین گنجینه‌های زندگی در ساده‌ترین لحظات و در اتفاقات روزانه‌ای نهفته‌اند که اغلب ما با ناشکری بهشون نگاه می‌کنیم و تا وقتی اون‌ها رو از دست ندیم قدرشون رو نمی‌دونیم.

هریک از ما انسان‌ها بسته به سطح آگاهی، پختگی و پایداری شخصیتی‌مان، بهترین نسخه‌های خودمان را ارائه می‌دهیم. کسانی که به دیگران آسیب می‌زنند خودشان از درون درد دارند. آنها به عاقلانه‌ترین روشی که به عقلشان می‌رسد رفتار می‌کنند.

بزرگ‌ترین راهبرها سردمدار خدمت‌کردن به خلق بودند.هرچه کمتر منافع خودتون رو در اولویت قرار بدید و بیشتر روی ارتقای رندگی دیگران متمرکز  بمونید، هویتتون رو به عنوان یک امپراتوری‌ساز اصیل بیشتر ارتقا میدید و به یک تاریخ‌ساز تبدیل می‌شید.

همه رویای تبدیل‌شدن به اسطوره را دارند تا وقتی که زمان انجام کارهایی می‌رسد که اسطوره‌ها انجام می‌دهند.

بهترین تفکرات در تنهایی و بدترین آنها در آشفتگی انجام می‌گیرند.

زمانی را که اغلب افراد تلف می‌کنند اسطوره‌ها ارج می‌نهند.

ادیسون: «مشغول‌بودن همیشه به معنای انجام کار واقعی نیست. هدف نهایی از تمام کارها تولید و موفقیت است.»

هر عامل حواس‌پرتی که تمرکز ما رو می‌دزده، شانس ما رو برای انجام متعالی کار کاهش میده. چون ما پس‌مانده تمرکزمون رو روی تمام عوامل انحرافی‌ای که اجازه می‌دیم به فضای کار و زندگی‌مون وارد بشن جا میذاریم.

نباید نبوغم را روی چند چیز پخش کنم، اونهم درحالیکه این قابلیت رو دارم که با تمام قوا فقط روی یک مورد کار کنم.

اعتیاد به عوامل حواس‌پرتی حکم مرگ بهره‌وری خلاقه را دارد. جذب‌شدن شما به حواس پرتی‌های دیجیتال به قیمت از دست دادن ثروت، ادراک، انرژی، سلامتی و معنویت برایتان تمام می‌شود.

انجام کار واقعی به جای کار ساختگی به طور روزانه و با ثبات قدم کامل یک مزیت رقابتی عظیم ناشی از تعالی به شما می‌دهد. باید عادت روزانه به کارگرفتن بهترین ساعات حرفه‌ای برای ارائه بهترین نتایج بهره‌وری را در خود تثبیت کنید.

انسان‌ها بهترین و حیرت‌انگیزترین کارهایشان را در زمان نشاط و آرامش ارائه می‌دهند نه خستگی و استرس و نوابغ حرفه‌ای که خودشان را وقف نبوغشان کرده‌اند، به صورت جهشی کار می‌کنند، یعنی بیشتر مثل دوندگان سرعتی، نه دوندگان ماراتن.

کوچک‌ترین اقدام از بزرگ‌ترین نیت بهتر است. افراد خبره به واسطه تعهدشان به اقدام به رویاهایشان نزدیک می‌شوند.

فعالیت‌هایی که ارزش زمان شما را ندارند و شادی‌تان را زایل می‌کنند را برون‌سپاری کنید. به شکلی ایدئال زندگی‌تان را جوری ساختاربندی کنید که فقط کارهایی را انجام دهید که در آنها عالی  عاشق انجامشان هستید.

چیزهایی که انجام می‌شوند همان چیزهایی‌اند که برنامه‌ریزی می‌شوند.

تنها آنان که جرئت به خر ج می‌دهند برنده خواهند شد.

اما اینک رویایم این است که با تو پیر شوم، باشد که هرگز نگوییم خداحافظ.

 

فصل ۱۶: اعضای باشگاه پنج‌صبحی‌ها چرخه دوگانه عملکرد نخبگان را می‌آموزند

اسکار وایلد: «با وجود آزادی، کتاب، گل و نور مهتاب چگونه می‌شود شاد نبود؟»

بهره‌وری عظیم در جامعه بدون داشتن  قلبی بزرگ، حس شادی حقیقی و آرامش درونی پایدار، هیچ تفاوتی با دویدن یک همستر روی چرخ گردان ندارد. همستر هم فکر می‌کند در حال حرکت است، درحالیکه همیشه در قفس می‌ماند.

تبدیل‌شدن به اسطوره در زمینه حرفه‌ای نیاز به عملکرد مستمر دارد.

رویکرد خطی بیشتر کار کن تا بهتر خلق کنی به طور جدی دارای ضعفه. چون این روش در دراز مدت قابل ابقا نیست.فقط به خستگی بیش‌ازحد، ازدست‌دادن انگیزه و الهام و فروکش‌کردن اشتیاق فردی برای سردمداری و ارتقادادن دنیا منتهی می‌شه.

عملکرد متعالی یک بازی خطی نیست. عملکرد در حد نخبه‌ها در واقع الگویی شبیه ضربان قلب داره. بیشتر شبیه ریتمه، شبیه نبضه. اگر می‌خواهید به ارباب زمینه حرفه‌ای‌تون تبدیل بشید تا بعد از چنددهه بتونید برای چند دهه سردمدار اون حیطه باشید، قطعا نیاز دارید که چرخه عملکرد متعالی و استراحت عمیق رو با هم به توالی اجرا کنید.

اگر در زندگی حرفه‌ای و شخصی‌تون خواهان پیروزی پایدارید، حرکت اصلی شما ایجاد نوسانه. یعنی به نوبت چرخه‌های کار مشتاقانه، متمرکز و قدرتمند رو با چرخه‌های سوخت‌گیری، آرامش، بازیابی انرِژی و تفریح ناب جایگزین کنید. رشد در فاز استراحت اتفاق میفته.

زمانی که اصلا حس و حال انجام کاری رو ندارید، دقیقا زمانیه که باید اون کارو انجام بدید.

خودتون رو به چالش بکشید تا ظرفیت‌هاتون از حد نرمال گسترده‌تر بشن. عضلات تنها زمانی رشد می‌کنن که ما اونها رو از حد نرمال بیشتر تحت کشش قرار میدیم و بعد مدتی به حال خودشون میذاریم تا بازیابی بشن.

 

بخش هفتم و تمام: صفحه ۳۰۰ تا ۳۴۴

بزرگ رویاپردازی کن. از کم شروع کن. همین حالا!

شب و روز کارکردن هر روز به کارایی من اضافه نمی‌کرد. فقط خسته‌ترم می‌کرد، خسته و بدخلق. بنابراین حالا برای استراحت، تغذیه مناسب، دوچرخه‌سواری، خوندن کتاب‌‌هایی که همیشه دلم می‌خواست بخونم وقت میذارم. قضیه اینجاست که او وقتی این نوع بازیابی رو امتحان کردم، خلاقیتم چندبرابر شده، بهره‌وریم‌ ارتقا پیدا کرده و نتایجم سر به فلک کشیدن.

امروز ذهنم را با رویاهای بزرگ پر می‌کنم تا جایی برای شک‌های کوچک باقی نماند. تمام نمی‌توانم‌ها را با ذهنیت می‌توانم جایگزین می‌کنم و به یاد خواهم داشت که رشد عظیم در پس مرزهای محدودیتم قرار دارد. امروز به یاد خواهم داشت تا زمانیکه رسالتم به دغدغه‌ام تبدیل نشده، موهبت‌هایم هرگز به افتخارم تبدیل نخواهد شد و تا زمانیکه عطشم به خدمت به خلق از تزلزل‌های درونی‌ام پیشی نگرفته، فرصت بزرگ نهفته را در آن ساعات ارزشمند برای تبدیل‌شدن به عامل کمک به خلق را از دست خواهم داد.

تنها افراد نامتجانس، عجیب و هنجارشکن‌اند که دنیای ما را تغییر می‌دهند.

کلمات واقعا قدرت خلاقه درون خودشون دارن. سخنان قهرمانانه و ازبندرهیده رو به زبون بیارید. موعظه‌های یک فرد مثبت‌نگر مشتاق رو تکرار کنید. از زبان امید، جمله‌بندی قدرت و اصطلاحات  راهبری و عشق نامحدود استفاده کنید. هر روز کلماتتان را با دقت انتخاب کنید.

زمانی را که شما به دور از کار صرف می‌کنید تلف نشده. این یک الزامه. این کار فضایی به شما میده برای پرورش ایده‌هایی که برای شما ثروت خواهد ساخت. پس کمتر کار کنید تا کار بیشتری به انجام برسونید. اصل مدل یادگیری چرخه دوگانه عملکرد نخبگان همینه.

هر هفته حداقل دو روز کامل به خودتون مرخصی بدین، بدون استفاده از فناوری دیجیتال.

بهشت روی زمین حالتی از ذهنه که هر کسی میتونه خلقش کنه. وقتی قدرت ذاتی‌تون رو ابقا کنید و وقتی شکرگزاری بابت کوچک‌ترین نعمت‌ها رو پشت گوش نیندازید، شما هم وارد جادوی زندگی میشید و شروع می‌کنید به تجربه این سعادت هرروزه.

پیروزی در کسب‌وکار بدون یک قلب شاد از دست دادن فرصت برای زندگی است.

موفقیت بدون احساس سرزندگی، بزرگ‌ترین شکسته!

بزرگسالان، کودکان زوال‌یافته‌ان. وقتی خوش‌فکری و شهامت از نو گشودن قلبتون رو داشته باشید، بهشت روی زمین به طور طبیعی در قلبتون ظاهر میشه. درست همانطور که در بچگی قلبتون رو باز می‌کردید.

پیکاسو: «چهار سال زمان برد تا مثل رافائل نقاشی کنم، اما برای اینکه مثل یک کودک نقاشی کنم یک عمر وقت گذاشتم.»

حس لذت رو به قطب‌نمای خودتون تبدیل کنید. برای شناخت شادی روزافزون، به آنچه شادتون می‌کنه اعتماد کنید. خرد قلبتون خیلی بیشتر از مغزتونه. غریزه خیلی بیشتر از عقل می‌دونه و حس درونی خیلی هوشمندتر از منطقه. از این بابت مطمئن باشید عقل و منطق ما از آنچه محیط و اطرافیان یادمون دادن، ساخته شده. عقل ما با منطق و کارهایی که قبلا روش انجام گرفته، محدود شده. خود والای شما خیلی بهتر از این ها می دونه. خود والای شما با فلسفه امکان‌پذیری کار می کنه، نه فلسفه واقع گرایی. وجودش رؤیاییه، نامحدوده.»

دنبال حس لذتتون باشید. تنها با افرادی معاشرت کنید که حس لذتتون رو خوراک میدن. تنها کارهایی رو انجام بدید که حس لذت شما رو خوراک میدن. تنها در مکان هایی باشید که درشون بیشتر از هر جای دیگه، احساس سرزندگی می کنید. ببینید، می دونم که زندگی کردن بر اساس این مدل کار دشواریه. بنابراین، این مدل رو به عنوان یک حالت آرمانی در نظر بگیرید که قراره در آینده بهش برسید. و مثل تمام چیزهایی که بهتون یاد دادم، این هم یک فراینده، نه یک رخداد. تمامش زمان میبره. اما نقطه شروعش اینه که از این مدل آگاه بشید. و بعد، دنبال حس لذتتون رو بگیرید و ازش به عنوان قطب نما استفاده کنید.

شعار ۱: برای خلق‌کردن جادو در دنیا، ابتدا مالک جادوی درونتان شوید.

پاسکال: «تمام مشکلات بشر از ناتوانی برای ساکت و تنها نشستن در یک اطاق نشات می‌گیرد.»

برای تبدیل شدن به یک جادوگر و سرشارکردن زندگی‌تان از اشتیاق و مقادیر زیادی آرامش، با سکون و آرامش احساس راحتی کنید.

در تنهایی همچنین می‌توانید به بینش‌های هنجارشکنانه‌ای دست پیدا کنید که زمینه حرفه‌ای‌تان را متحول می‌کنند.

در نهایت شما همان کسی هستید که باید تمام عمرتان را با او بگذرانید. پس چرا رابطه‌تان را با خود متعالی‌تان تقویت نکنید، نبوغتان را به طور کامل نشناسید و یک رابطه عاشقانه مادام‌العمر با ذات اصلی‌تان ایجاد نکنید؟

شعار ۲: تجربیات معجزه‌آسا را بر مادیات برتری دهید.

هرگز سلامتی و کیفیت زندگی‌تان را به خاطر درآمد سالانه بیشتر یا دارایی خالص بیشتر فدا نکنید. عوامل تعیین کننده یک زندگی فوق‌العاده قرن‌هاست که ثابت مانده‌اند: حس اینکه در حال رشدید و سرمایه‌گذاری روی قابلیت‌های بشری؛ تلاش برای استخراج بهترین ثمره کارتان که برای خلق خدا مفید باشد؛ ارتباط وزین با افراد مثبتی که شادی‌تان را افزایش می‌دهند؛ و زمانی برای انجام کارهایی که روحتان را خوراک می‌دهند و پیش بردن روزهایتان با قلبی سرشار از شکر گزاری.

به جای مصرف‌کننده اقلام مادی کلکسیونر تجربیات عالی باشید.

لحظه اکنون تمام داروندار شماست و این امپراتوری است که ارزشی بیش از تمام پول‌های دنیا دارد.

شعار ۳: شکست بی‌باکی را بیشتر می‌کند.

جی کی رولینگ: «زندگی‌کردن بدون شکست غیرممکن است مگر آنکه آنقدر محتاطانه زندگی کنید که انگار اصلا زندگی نکرده‌اید و در آن صورت هم کل زندگی‌تان به صورت پیش‌فرض یک شکست است.»

می‌توانید اجازه دهید توسط ترس از جواب رد شنیدن فلج شوید یا می‌توانید بیرون بروید و دنیا را حیرت‌زده کنید. اما نمی‌توانید هر دو را با هم انجام دهید.

شعار ۴: با استفاده صحیح از قدرت ذاتی‌تان می‌توانید آرمان‌شهر شخصی خودتان را بسازید.

ذهنتان را طوری تمرین دهید که فقط افکاری را تولید کند که و تعالی و شادی شما کمک می کنند. به طور مرتب، خود را غرق احساساتی مثل شکرگزاری، انتظار مثبت و عشق به تمام آنچه در زندگی دارید کنید. تنها کلامی را به زبان بیاورید که از ارتقا، فراوانی و انگیزه می‌گویند و کارهایی را انجام دهید که با قهرمان درونتان، که در عمق زیربنای خرد وجودتان نشسته، هم راستا باشد.

کافی است روی کسانی دقیق شوید که از قابلیتهایشان آن طور که باید استفاده نمی کنند تا آشکارا درک کنید چرا شرایطشان این قدر دشوار است. آنها افکارشان را به جای فراوانی، روی کمبود متمرکز کرده‌اند. آنها با صحبت کردن مدام از مشکلات»، با زدن برچسب «افتضاح» به شرایطشان و لقب دادن «غیرممکن» به موفقیت، ثروت، رفاه و خدمت پرانرژی به دیگران، به قدرت کلام بی‌احترامی می‌کنند. آنها درک نمی‌کنند که این کلامشان است که آنها را از ظرفیتشان برای خلق جادو جدا ساخته است. کلمات واقعا قدرت مضاعف سازی دارند. و این افراد گیر کرده در خندق زندگی، هرگز تلاش نمی کنند.

شعار ۵: از افراد بد حذر کنید.

هرگز قدرت همنشینان خود را دست‌کم نگیرید. زندگی‌تان را با افراد عالی، مبتکر، سالم، مثبت، اخلاق‌مدار و مهرورز پر کنید. از آدم‌های مشکل‌دار و منفی‌باف دوری کنید. اگر این کار را نکنید دیر یا زود آنها عظمتتان را در خود حل و زندگی‌تان را نابود می‌کنند. چون کارشان همین است.

تا سرحد امکان در کمال آرامش با همه ارتباط برقرار کنید. حتی یک دشمن هم زیادی است.

شعار ۶: پول ثمره سخاوت است نه باور کمبود.

احتکار کردن پول جلوی جریانش را در کسب‌وکار و زندگی شخصی‌تان می‌گیرد. بنابراین بیشتر از مالتان ببخشید تا بیشتر دریافت کنید. برای پیشخدمت‌های رستوران، مستخدمین هتل و رانندگان تاکسی انعام درشت بگذارید. به خیریه‌ها کمک کنید. برای اهل خانواده و دوستان بی هیچ چشمداشتی کارهای فوق‌العاده انجام دهید. در اینصورت سونامی فراوانی به سمت شما جریان پیدا خواهد کرد.

چهار تمرین به من کمک کردند که به موفقیت مالی برسم که آنها را به شما هدیه می کنم: انتظار مثبت، ایمان فعال، شکرگزاری روزافزون و انتقال ارزش. منظورم از انتظار مثبت، به سادگی این است که همیشه ذهنیتی را برای خودم حفظ می‌کنم که بر اساس آن، پول به‌طور مستمر و از منابع غیر قابل‌انتظار به سمت من در جریان است. ایمان فعال وقتی حاصل می شود که شما طوری رفتار می‌کنید که به کائنات نشان می‌دهید به فراوانی و سخاوتش اعتماد دارید. کائنات عاشق رفتارهای نشان دهنده باور فراوانی است، مثل وقتی که هزینه شامی را که با دوستانتان در یک رستوران گران قیمت خورده‌اید می‌پردازید، در حالی که روی کاغذ توان پرداختش را ندارید. و ابزاری را می‌خرید که برای ارتقای سطح پیشه‌تان بهشان نیاز دارید، در حالی که پول کمی در کیف پولتان دارید. شکرگزاری روزافزون هم یعنی قلبتان را به روی همه چیز و همه کس در زندگی‌تان باز کنید. هر پولی که پرداخت می‌کنید برای پولتان طلب برکت کنید. انتقال ارزش هم به این معناست که به دیگران بیشتر از حد انتظارشان منفعت برسانید.

شعار ۷: سلامتی بهینه توان شما را برای خلق جادو به حداکثر می‌رساند.

سلامتی واقعی در واقع سلامتی دربالاترین حد است. کسانی که سلامتی‌شان را از دست می‌دهند باقی عمرشان را صرف این می‌کنند که آن را بازیابی کنند.

شعار ۸: ارتقای استانداردهای زندگی‌تان را تا حد تعالی ادامه دهید.

پیوسته درحال ارتقادادن سطح استانداردهای فردی و کیفیت زندگی‌تان باشید. هر فصل را از فصل قبل و هر سال را از سال قبل بهتر کنید.

زندگی کوتاه‌تر از آن است که با خودتان به بهترین وجه ممکن رفتار نکنید. وقتی بهتر هوای خودتان را دارید، روابطتان با دیگران، با کارتان، با پول و با باقی دنیا به همان نسبت ارتقا پیدا می‌کند چون رابطه شما با هرچیزی بیرون از وجودتان لاجرم بازتابی است از رابطه شما با عالم درونتان.

شعار ۹: عشق ریشه‌دار به شادی شکست‌ناپذیر منجر می‌شود.

یک بار بیشتر زندگی نخواهم کرد. از این رو اگر فرصتی برای مهرورزی یا انجام کار نیک در حق هر انسانی باشد بگذارید همین حالا انجامش دهم نه آنکه به تعویق اندازم یا مورد غفلت قرارش دهم، چون قرار نیست بار دیگر از این مسیر عبور کنم.

بعنوان انسانی زنده، بخشی از وظیفه شما این است که کاری کنید مردم احساس بهتری نسبت به خودشان داشته باشند. لبخند روی لبشان بنشانید. حیرت می‌کنید وقتی بدانید شادکردن دیگران چقدر راحت و کم‌هزینه است. برای عزیزانتان نامه‌های عاشقانه قدیمی بنویسید. برای کسانی که یاری‌تان کرده‌اند یادداشت تشکر بنویسید و برای هرکس که فکر می‌کنید نیاز به تحسین و تقدیر دارد، پیام تقدیر بفرستید. بدون نگرانی از ترس اهریمنی ناشی از جواب رد شنیدن احساستان را به دیگران بگویید و همیشه تمرکزتان روی دیگران باشد تا نشان‌دادن خودتان به‌عنوان یک فرد جالب توجه. هر انسانی که ملاقات می‌کنید چیزی برای یاددادن، داستانی برای گفتن و رویایی در قلبش دارد که نیازمند حمایت شماست.

بابت هر کلام دلگرم کننده‌ای که ناگفته باقی می‌گذاریم، هر احساس گرمی که بروز نمی‌دهیم و هر عمل نیکی که انجام نمی‌دهیم، غل و زنجیری به پای خود متعالی‌مان می‌بندیم.

شعار ۱۰: بهشت روی زمین یک حالت ذهنی است نه یک مکان.

وقتی شما باورهای غلطی را که قبلا حقیقت می‌پنداشتید کنار می‌گذارید، و وقتی زخم‌های عاطفی‌ای را که درهای قلبتان را به روی عشق بسته رها می‌کنید، قابلیت حس‌کردن این عالم نو را که به آن اشاره می‌کنم، به دست خواهید آورد. این توانایی همیشه، آنجا در درونتان بوده، اما به خاطر لنز آلوده‌ای که دنیا را از پس آن می‌دیدید، امکان دانستن آن را نداشتید.

با این حال، هیچ چیز در این جهان غلط نیست. هیچ چیز تلف نشده و هدر نرفته است. همه چیز دقیقا همان طور است که باید باشد. در پایان زندگی، متوجه خواهید شد که تنها بخش اندکی از آنچه برایتان اتفاق افتاده، تصادف بوده است. همه چیز برای رشد شما و به صلاح شما رخ داده است.

شعار ۱۱: فردا یک امتیاز ویژه است، نه یک حق مسلم.

هرگز قهرمانی‌تان را به تعویق و آرامشتان را به تاخیر نیندازید. زندگی‌تان می‌تواند ظرف یک ساعت از هم بپاشد. با مسلح شدن به این بینش با میرایی خودتان ارتباط برقرار کنید. درک کنید که روزهای عمرتان محدودند و با ورود به گذرگاه هر صبح، یک روز به مرگتان نزدیک خواهید شد.

فردا یک وعده است نه یک واقعیت محتوم. از هر صبحتان لذت ببرید و بابت هرروزتان برروی این زمین شاکر باشید. ریسک‌های جسورانه کنید و در عین حال آنها را با عقل سلیم محدود کنید. جوری زندگی کنید که انگار فردایی وجود ندارد و در عین حال انگار تا ابد زنده خواهید بود.

 

فصل ۱۷: اعضای باشگاه پنج‌صبحی‌ها به قهرمان زندگی خودشان تبدیل می‌شوند.

هرآنچه در سفرمان در طول زندگی از سر می‌گذرانیم در حقیقت نظام‌مندی فوق‌العاده‌ای است که برای این طراحی شده که ما را با استعدادهای حقیقی‌مان آشنا کند، با خود متعالی‌مان متصل کند و به قهرمان باشکوه درونمان نزدیکتر کند.

ماندلا زمانی نوشت: «حین خروج از در و قدم برداشتن به سمت دروازه‌ای که به آزادی‌ام منتهی می‌شد می‌دانستم اگر کینه و نفرت را پشت‌سر نگذارم، همچنان در زندان خواهم بود.»

رنج می‌تواند باعث ایجاد آزردگی یا شرافت درون ما شود.

تمام مردان و زنان بزرگ دنیا یک وجه مشترک دارن: رنج فراوان و هریک از اونها به کمال رسیدن چون تصمیم گرفتن از شرایطشون برای درمان، پالایش و ارتقای خودشون بهره بگیرن.

همه ما باید از زندان‌هایی که برای خودمون ساختیم، رها بشیم، زندان هایی که شکوه و بزرگی ما رو محبوس کردن و اصالت ما رو در قید و بند نگه داشتن. لطفا به یاد داشته باشید که موهبت‌ها و استعدادهایی که مورد غفلت واقع بشن، در نهایت، به نفرین و اندوه تبدیل میشن.

هر کشمکشی که در زندگی تجربه کنیم، هر مشقتی که تحمل کنیم و هر قدر که با تحقیر و خشونت مورد حمله قرار بگیریم، باید ایستادگی کنیم. باید ادامه بدیم. باید قوی باقی بمونیم. باید بر اساس ذات درخشانمون، زندگی کنیم و خود متعالی‌مون رو بزرگی ببخشیم حتی اگر این طور به نظر بیاد که تمام دنیا علیه ماست. این حقیقتا چیزیه که ما رو به انسان تبدیل می کنه.

راهبری یعنی اینکه با روش زندگی‌تون الهام‌بخش دیگران باشید. راهبری یعنی گذشتن از میان آتش دشواری‌ها و ورود به قلمروی بخشش. راهبری یعنی حذف تمام حالات متوسط از تمام فصول زندگی‌تون و تکریم تعالی‌ای که حق مسلم شماست. راهبری یعنی تبدیل ترس‌ها به پیروزی و ترجمه دل شکستگی‌ها به قهرمانی. و مهم‌تر از همه، راهبری یعنی عمل کردن به عنوان نیروی نیکی بر روی این سیاره کوچک. امروز، شما این ندای بزرگ رو لبیک می‌گید تا برای باقی عمرتون، استانداردهای زندگی تون رو ارتقا بدید.»

 

پاسخی بنویسید